پروردگارا...........

بارالها!

شما یه روزهایی حوصله داری، حماسه می آفرینی

یه سـِری رو آفریدی توی امریکا، سواحل کالیفرنیای جنوبی؛ در خانواده‌ای به غایت مرفه؛ قد 2 متر؛ چشمای آبی؛ پوست برنزه؛ هیکل ردیف؛ تفریحش سرفینگه؛ پیانو و گیتار و ویالون هم می‌زنه؛ 5 تا زبان حرف می‌زنه! کلاً بزرگترین هیجان زندگی‌اش سورپرایز پارتی‌هایی بوده که براش گرفتن... ه

یه روز دیگه حوصله نداشتی... ه

همینجور با گِل اضافی‌ها، یه قبیله آدم بیچاره ساختی، ریختی تو یه کشوری وسط خاور میانه... این وضع اینترنتشونه! اون وضع تفریحشونه... وسط یه جنگ به دنیا اومدن... در حین جنگ داخلی بزرگ شدن... با این وضعی که پیش میره، احتمالا دوباره جنگ میشه، توی جنگ دومی حتماً می‌میرن... ه

حوصله نداری نساز پدر جان، نساز